جدول جو
جدول جو

معنی شکر سرب - جستجوی لغت در جدول جو

شکر سرب
(شَ کَ رِ سُ)
استات دو پلم. (از یادداشت مؤلف). استات سرب را گویند که شیرین مزه ولی سمی و بسیار خطرناک است فرمول شیمیایی آن Pb (Coo CH3) است. (فرهنگ فارسی معین: شکر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکرسرب
تصویر شکرسرب
جسمی متبلور و شیرین اما سمی و خطرناک، استات دوپلمب، استات سرب
فرهنگ فارسی عمید
(شَ کَ رِ سُ)
شکر که از نی گیرند و چون تصفیۀ کامل نکنند سرخ وگرنه سفید باشد. (یادداشت مؤلف). چون قند سفید را سه بار بجوشانند شکر سرخ بدست آید. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به شکر سفید شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شکر حرف
تصویر شکر حرف
شکر سخن شیرین سخن
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی شکر پاره، پرکالهای دراز و پهن که از شکر سازند و بر هم نهند شکر قلم
فرهنگ لغت هوشیار
معشوق شیرین لب، شخصی که لب پایین وی شکافته و چاکدار باشد، گونه ای نان شیرینی
فرهنگ لغت هوشیار
شربت ساخته از آب که شکر در آن کنند ما السکر. یا شکر سوزان. چیزی نظیر نبات سوخته، رنجش اندکی که میان دو دوست پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار
نقش و کنده کاری سر شیر که در انتهای چوب سقف و در زیر شیروانی
فرهنگ گویش مازندرانی